نگارنده در جلسه ی یاد شده مدعی شد که جریانی به نام دزفولیزم با اتکا به جناب محمد مخبر دزفولی معاون اول رییس جمهور ، به شکل حیرت آوری تعداد زیادی از افراد را که خاستگاهی دزفولی دارند، به عنوان مدیر در شرکت ها و نهادهای مختلف ملی در کشور و محلی در خوزستان معرفی و به کارگیری کرده است. در ادامه افزودم که جناب دانشی مدیرعامل مناطق نفت خیز جنوب نیز در همین پروسه قرار دارد و منتسب به همین جریان موصوف است.

بعد از مدتها از شیوع بلای جهانگیر کرونا و عدم برگزاری جلسات حضوری، و با کاهش نسبی این اضطرار، روز شنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ و مصادف با روز جهانی کارگر و روز خلیج فارس، جلسه ای با حضور تعداد کثیری از اهالی رسانه به میزبانی این شرکت برگزار شد.
خیلی سریع و خلاصه به بخش هایی از جلسه که نگارنده به دلیل کمی وقت فرصت واکاوی و تجزیه تحلیل داده ها و اطلاعات را پیدا نکردم و اگر پاسخ مدیرعامل محترم شرکت، جناب دانشی، پاسخی مستند و قابل اتکا و مبتنی بر واقعیت می بود و نمی شد که عنوان فرار به جلو! را بر آن نهاد؛ و به اقناع می رسیدم، چه بسا این یادداشت را نمی نوشتم؛ خواهم پرداخت.

بنابراین و به دلیل همین عدم صداقت و شفافیت، و بعنوان فردی از اهالی مطبوعات که در سنگر روشنگری قلم می زند و خود را نماینده ی بی واسطه ی افکار عمومی در انتقال مشکلات و پدیده ها و آسیب های متعدد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به مقامات و مسوولین می داند، ناچارم این مساله را در این فرصت مطرح کنم؛ که البته به موارد دیگری نیز که فرصت طرح آن در جلسه میسر و ممکن نشد، در ادامه خواهم پرداخت و قید دیدار حضوری و مصاحبه با مدیرعامل محترم را از اساس زده ام و خواهان پاسخ های مستدل ایشان خواهم بود و البته بر اساس قانون مطبوعات ، پاسخ های ایشان نیز درج و منتشر خواهد شد.

نگارنده در جلسه ی یاد شده مدعی شد که جریانی به نام دزفولیزم با اتکا به جناب محمد مخبر دزفولی معاون اول رییس جمهور ، به شکل حیرت آوری تعداد زیادی از افراد را که خاستگاهی دزفولی دارند، به عنوان مدیر در شرکت ها و نهادهای مختلف ملی در کشور و محلی در خوزستان معرفی و به کارگیری کرده است. در ادامه افزودم که جناب دانشی مدیرعامل مناطق نفت خیز جنوب نیز در همین پروسه قرار دارد و منتسب به همین جریان موصوف است.

جناب دانشی، در پاسخ خود را منتسب به جریان انقلاب و جنگ دانست و با تاکید به آیه ی شریفه ای از قرآن کریم و با اشاره به نام یکی دو نفر ( آقایان مزرعه و آتش بار ) ، مدعی شد که گرایش قومی و بخشی نگرانه و همشهری گری ندارد. البته  این قیاس یک قیاس مع الفارق بود و نشان از زیرکی  جناب دانشی  دارد که گمان برده اند  با طرح این مساله ، پرسش های  ما  فیصله یافته و  ادامه نخواهد داشت!  ولی این گونه نیست!

ما هم معتقدیم که  انتخاب جناب آتش بار بعنوان مثال  یک انتخاب درست بوده ، از قومیتی غیردزفولی  بوده، و با شناختی که از ایشان داریم ، امید می رود  فضای تعاملی  روابط عمومی  نفت  از ورطه ی خلود و رخوت  و بی برنامگی  و بی نظمی خارج شود ؛ ولی  نمی توان  این انتخاب  خوب  را  در بوق و کرنا  کرد ؛ به قیمتی  که دیگر  نقاط  تاریک و منفی  و مخرب  را نادیده انگاشت!

با اطلاع از اینکه جلسه، بصورت پرسش و پاسخ دوطرفه نخواهد بود و با توجه به حضور پرتعداد اهالی رسانه امکان تبادل نظر وجود ندارد، همزمان با طرح این موضوع، نگارنده درخواست یک جلسه ی خصوصی را نیز عنوان کردم چرا که در فضای شلوغ و متراکم روز گذشته نمی توانستیم شاهد یک جلسه ی کیفی با خروجی متناسب همراه با ارائه ی داده ها و استفاده از دیتاهای علمی و مستند باشیم.

پیرو همین نکته، با دو تن از مسوولان روابط عمومی و رسانه ی مناطق موضوع  تشکیل یک جلسه ی  خصوصی تر و هدفمندتر را پیگیری کردم که تا کنون در این رابطه نتیجه ای حاصل نشد. در این رابطه نیز مسائلی وجود دارد  که  در جای خودش  باید  بررسی  و ریشه یابی شود!  به ویژه  در خصوص نوع واکنش  یکی از این دو فردی که با آنها اتماس گرفته شد! و اکنشی که گویا  من روزنامه نگار باید  حدود و حوزه ی  تفکر و نگارشم را  با متر و معیار اندک و محدود این فرد  بسنجم !! و برآورد کنم و اگر باب میل ایشان بود  ، تبدیل به تولید  محتوا کنم  و منتشر کنم و  در حوزه های  مورد بحث و یا  مورد  کنجکاوی  و مداقه ی  خودم ، رضایتمندی  ایشان را  ملاک قرار دهم!!

نکته ی اصلی همین جاست!  نکته ای که  فرد موصوف  قادر به درک آن نیست که، این من شهرام گراوندی بعنوان یک روزنامه نگار نیستم که به آقای دانشی یا روابط عمومی یا امور رسانه ی نفت نیاز داشته باشم. این آقای دانشی و روابط عمومی و امور رسانه ی نفت است که به شهرام گراوندی و امثال من نیاز دارد! این را بطور موکد عرض می کنم!!

۱٫ جناب دانشی مدیرعامل شرکت مناطق نفت خیز جنوب
۲٫ صفرعلی رییسی مشاور و قائم جناب دانشی
۳٫ رامین روغنیان مدیر فنی شرکت
۴٫ گلستان باغ مدیر پژوهش
۵٫ ماشاالله فتاحی نیا رییس تعمیرات و تکمیل چاهها
۶٫ خطیبی رییس امور اداری حراست
۷٫ مجید ارشم مدیر برنامه ریزی تلفیقی
۸٫ عبدالمجید حیدری لوینه رییس اداره کل حفاری
۹٫ محسن دهان زاده جانشین مدیرعامل شرکت های تابع
۱۰٫ در شرکت ملی حفاری ایران هم این اعمال نفوذ اتفاق افتاده است که فی المثل می توان برای نمونه به جابجایی آقای ممبینی مدیر منابع انسانی ملی حفاری با آقای نساج دزفولی از نیروهای دزفولی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب اشاره کرد.
۱۱٫ احمد سراج نامزد ناکام مانده ی مجلس نیز از دیگر نیروهای دزفولی است که تلاش های جناب دانشی برای بکارگیری ایشان انشاالله محقق خواهد شد!

این آمار بخشی از نیروهایی است که خاستگاهی دزفولی دارند و با اصرار و ابرام مدیرعامل دزفولی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب پست و مقامی یافته اند و در قیاس قومی با دیگر اقوام استان خوزستان، از درصد و میانگین آماری به مراتب بالاتری برخوردار هستند.

بنابراین اشاره ی جناب دانشی در جلسه ی مطبوعاتی به نام جناب آتش بار و جناب مزرعه ، مصداق فرار به جلو و عدم شفافیت و فقدان صدق عاطفی و صدق رفتاری است؛ و نیازی نبود در پاسخ به ادعای اینجانب ، به آیه ی مبارکه ای از قرآن کریم و یا اهل جبهه و جنگ بودن خودشان بپردازند، وگرنه می توانستند به برادران عزیزی همچون کسانی که نام شان را قید کردم، اشاره کنند.!

اصولن قوم گرایی و تعصب به یک شهر در تعاملات استانی که حدود و ثغورش فراتر از جغرافیای شهر و یک قومیت خاص تعریف می شود؛ عملی ناصواب و برخلاف رفتار شایسته ، و نافی و ضد مدرنیته ، و متعلق به دوران پیش از آگاهی و شعور جمعی اکتسابی در زیست بشری.
من نمی توانم اهل کتاب و دانش و فضل باشم، نمی توانم مومن باشم و قرآن بخوانم، نمی توانم انقلابی باشم و خودم را معتقد و باورمند به ارزش های والای ناب اسلام و انقلاب بدانم؛ ولی دم از برتری قوم خودم بزنم! و یا در تصمیماتی که اتخاذ می کنم، گرایش عمده و اصلی ام، به سمت همشهریان و هم تباران خودم در فلان شهر یا قوم باشد!
قوم گرایی در تضاد با اخلاق گرایی و بدیهی ترین اصول ساختارساز و پیوندها و پیوستگی های جوامع بشری است.
بنابراین در هر کسوت و موقعیت و در هر جایگاهی باشیم، هر جا که یک مسوولی و یا صاحب قلمی و یک اهل قدرتی را یافتیم که دارد از فرصت و موقعیت و قلم و قدرتش در راستای منافع قومی بهره برداری می کند، و موجب تهدید و تحدید منافع و امکانات و بهره وری های دیگر اقوام از فرصت ها می شود، باید جسورانه و بدون هراس در مقابل این فرد و قلم و موقعیت استبدادی! ایستاد.
نگارنده ، نه تنها فعل و انفعالات موجود در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب را رصد می کند، که به طور ویژه هر جا که پیرنگ و ردی از حضور قومی و قوم گرایی را توسط هر فردی، چه محمد مخبر دزفولی و چه حتا برادر عزیز خودم جناب محسن رضایی را هم بعنوان یک بختیاری مشاهده کنم، بدون هراس به این موارد اشاره کرده ام و از این پس نیز اشاره خواهم کرد.
کما اینکه در نقد رفتار غیراصولی و سواستفاده از قدرت توسط جناب مخبر دزفولی، همین پیرنگ و اعمال نفوذ را در شرکت فولاد خوزستان را نیز رصد کرده ام و دنبال می کنم و وجود تحرکات قومی در این شرکت و چند نقطه ی دیگر را نیز به مرور، طرح و بررسی خواهم کرد.

  • نویسنده : شهرام گراوندی