امروزه رسانه ها، وسیله تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار می آیند و از قدرتی انکارناپذیر در هدایت افکار عمومی برخوردارند. مراکز رسانه های استکبار که به مدرن ترین فناوری جهانی مجهزند، از یک سو ابزاری در جهت اجرای عملیات روانی قدرت ها علیه ملت ها و دولت های مستقل هستند و ازسوی دیگر وسیله ای برای کنترل، تضعیف، جهت دهی و هدایت افکار و احساسات جوانان با بهره گیری از جاذبه های گوناگون در سراسر جهان محسوب می شوند.

ما در دنیایی زندگی می کنیم که برای اخبار و اطلاعات جدید تشنه است؛ و هر کشوری که دسترسی سریع تری به اخبار و اطلاعات برای شهروندان خود فراهم کند، از بقیه جلوتر می افتد و از قدرت بیشتری برخوردار خواهد بود. اگر همین شرایط را در رقابت کشورها درنظر بگیریم، نمی توان ادعا و نظریات بسیاری از کارشناسان سیاسی در مورد «جنگ دیجیتالی عصر جدید» را انکار کرد. این روزها، کشورها و قدرت های سلطه گر با بهره گیری از بیشترین حجم اطلاعات و انتقال آنها، اهداف خود را در خارج از مرزهای سرزمینی جستجو می کنند و به همین منظور رسانه های قدرتمندی برای انتقال اطلاعات و تفکرات استعماری خود به مردم کشورهای مختلف جهان راه اندازی می کنند که هر روز تعداد آنها در حال افزایش است. اکنون به جرات می توان گفت که حفظ و گسترش قدرت استکباری نظام سلطه به حضور و ظهور رسانه هایشان در این دنیای دیجیتال وابسته است.

امروزه رسانه ها، وسیله تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار می آیند و از قدرتی انکارناپذیر در هدایت افکار عمومی برخوردارند. مراکز رسانه های استکبار که به مدرن ترین فناوری جهانی مجهزند، از یک سو ابزاری در جهت اجرای عملیات روانی قدرت ها علیه ملت ها و دولت های مستقل هستند و ازسوی دیگر وسیله ای برای کنترل، تضعیف، جهت دهی و هدایت افکار و احساسات جوانان با بهره گیری از جاذبه های گوناگون در سراسر جهان محسوب می شوند.

با توجه به تحولات عظیم در بهره گیری از رسانه ها، نظام سلطه از رسانه های نوین الکترونیکی، دیداری، شنیداری و نوشتاری، برای تحمیل اراده خود بر ملت ها استفاده می کند. با نگاهی به عملکرد آمریکا در جنگ های ویتنام، بالکان، کارائیب، افغانستان، دو جنگ خلیج فارس و همچنین اقدامات روانی و رسانه ای اش علیه انقلاب اسلامی، آنچه مسلم می نماید این است که جنگ رسانه ای از برجسته ترین مولفه های جنگ نرم و کمک به پیشبرد جنگ سخت است. عملیات روانی حتی بدون نیاز به جنگ سخت، به عنوان مهم ترین جنگ مدرن در جهان کنونی محسوب می شود.

از آنجا که قدرت ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست، به جنگ رسانه ای روی می آورند و از این ابزار بهره برداری می کنند. در عصر کنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانه های جمعی در ایجاد روابط جوامع، کاربرد این وسایل در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیش از پیش مشهود است و اثر آن را می توان در ظهور رفتارهای جدید و با تمایل به غرب در میان جوامع در حال توسعه و حتی در کشورهای اسلامی مشاهده کرد.

در چنین هنگامه عظیمی، آنچه ملت ها را از یکدیگر متمایز می کند و آنها را هوشیار و مسلط یا غافل و تحت سلطه نشان می دهد، توان بهره گیری شان از رسانه ها و به عبارتی «میزان سواد رسانه ای» آنهاست. هرچه ملتی از درک و سواد بیشتری در استفاده و بهره برداری عالمانه از رسانه ها برخوردار باشد و بتواند استفاده خود از رسانه ها را به نحو مطلوب مدیریت نماید، میزان تاثیرپذیری و تحت شبیخون قرار گرفتن آن کمتر خواهد بود و می تواند به مغلوب نشدن خود در این جنگ نرم امیدوارتر باشد، در غیر این صورت تلفات انسانی بزرگی نصیب آن ملت خواهد شد که اثرات آن به مراتب از جنگ های سخت و نبردهای مسلحانه بیشتر است، چراکه در این شبیخون فکری و فرهنگی خاموش و خزنده، روح و جان و احساسات افراد (بویژه جوانان) در معرض هجوم بیرحمانه شیاطین قرار گرفته و داوطلبانه و با میل و اراده خویش تسلیم اهداف و اغراض شیطانی رسانه سلطه گر خواهند شد، لذا تلاشی برای رهایی از این اسارت روحی صورت نخواهد گرفت و شکست، سرنوشت محتوم است!

  • نویسنده : دکتر امیرهوشنگ آذردشتی ( مدرس ارتباطات)
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان